۱۳۹۴ مهر ۹, پنجشنبه

طلاق، زمانبر و احساسی


می توان گفت جدایی دردناک است اما بی توجهی به زندگی هر یک از والدین در دوره تنهایی و همچنین بی فکری نسبت به 
آینده فرزندان، دردناکتر است.

درگیر طلاق شدن  یک مساله  زمانبرو  احساسی می باشد و استفاده از یک مشاوره خوب مالی ، بیمه و سرمایه کذاری موردی است که بسیاری از افراد آن را نادیده می گیرند .
نکته ای که گاه در پشت داستان طلاق با بی توجهی روبرو می شود، زندگی فرزندی است که اینک یکی از پشتوانه زندگی را از دست داده و قرار است فقط با یکی از زوجین زندگی کند و سوالی که باید طرفی که حضانت فرزند را پذیرفته از خود بپرسد این است که در صورت بیماری، وقوع حادثه و یا فوت، چه کسی می تواند هزینه های زندگی کودکش را بپردازد؟
شاید برای کسانی که جدایی را تجربه نکرده ، همه چیز در حد آمارها و اعداد صعودی انسانهای متارکه کرده باقی بماند، اما واقعیت لمس جدایی و اثرات آن بر زن، مرد و فرزندان، بسیار دردناک و گاه غیر قابل بهبودی وصف شده است. بسیاری از افراد تصور می کنند در جدایی و طلاق، شکست خورده اصلی زنان هستند و مردان چندان احساس بدی ندارند. در صورتی که مردان در بسیاری موارد به اندازه زنان و حتا بیشتر از آنها احساس یاس و شکست کرده و در عین حال سعی می کنند احساسات خود را پنهان و فقط خشم را بروز دهند.
 در بسیاری از موارد دیده شده زنان پس از جدایی با ابراز احساسات منفی از قبیل غم، یاس، نفرت، خشم و کینه و نیاز به حمایت اطرافیان با موضوع کنار می آیند، اما مردان سکوت می کنند در حالی که وضعیتی عصبی دارند و در نتیجه ناگهان دچار سکته یا کمر درد یا انواع دردهای جسمی می شوند. تمام اینها ناشی از سرکوب درد در درون آنهاست. طلاق علاوه بر این که فشار روانی زیادی را بر زوج ها وارد می کند برای کودکان نیز استرس زا، غم انگیز و گیج کننده است. کودکان در هر سنی که باشند به هنگام جدایی والدین از یکدیگر نمی توانند عصبانیت و خشم خود را از آن چه روی داده است، مخفی کنند. ترس و اضطراب به‌خصوص دامنگیر بچه‌هایی می‌شود که مدارس ابتدایی را می‌گذرانند. طلاق با خود حس عدم امنیت را در کودکان می‌پروراند. پس از طلاق،  برخی از فرزندان  از حس عمیق ناتوانی رنج می‌برند. بچه‌های کوچک‌تر گاه فکر می‌کنند که والدین در فکر ترک آنها هستند و این حس ناامنی آنها را تشدید می‌کند و از سوی دیگر، درگیری والدین نیز استرس و اضطراب بچه‌ها را شدت می‌بخشد.

اینها واقعیت رویارویی با طلاق است و تمام افرادی که در داخل مثلث خانواده قرار دارند از تبعات آن خارج نیستند. بهترین چیزی که می توان در این زمینه پیشنهاد کرد بیمه هایی است که چنین شرایطی را پیش بینی کرده اند. بیمه هایی از قبیل بیمه عمر و یا بیماری سخت ، می تواند مبلغی را بصورت یکجا به ما و یا وارث ما بپردازد. (در مورد بیمه عمر، اگر فرزند ما کمتر از 18 سال دارد، همچنین می توانیم نام کسی که می تواند این پول را صرف وی نماید در بیمه نامه درج نماییم و البته نام این شخص را می توانیم هر زمان که مایل بودیم تغییر دهیم)  و بیمه هایی نیز طراحی شده اند که می توانند به طور ماهیانه ، مبلغی را به فرزند ما پرداخت نماید. نکته ای که در تمام این بیمه ها وجود دارد، بخش حمایتی آن است که قسمت مالی بی سرپرستی فرزند را در زمان بیماری، ناتوانی جسمی و در نهایت فوت، پوشش می دهد.
اگر بخواهیم از اعداد و محاسبه میزان بیمه عمر خارج شویم به قسمتی بسیار عمیقتر می رسیم. آنجا که در ماندن و نماندنمان حس عشق به بازماندگان، دلیل اصلی گرفتن این بیمه به شمار می آید. بد نیست همه ما یکبار از خود بپرسیم: پس از ما عزیزانمان چگونه زندگی خواهند کرد؟ شما به چه پاسخی رسیده اید؟