۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

کودکان، شایسته جهانی پر از آرامشند

مقدمه:
بیمه، نام ناآشنایی در دنیای امروز نیست، اما می توان گفت خیلی از ما به نکات مهم و حساس آن واقف نبوده و برخی با چگونگی کارکرد آن هنوز بیگانه ایم. شرکت بیمه افتخار دارد که از این هفته، طی سلسله مقالاتی، شما را با انواع بیمه آشنا سازد. ما معتقدیم که اطلاعات صحیح می تواند در تصمیم گیری های مهم آینده ، اثرگذار باشد و از آنجا که بیمه  در بخش مالی زندگی همه ما، تغییرات مهمی را بوجود می آورد، مایلیم توجه شما را به نکات عمیق تر در این زمینه جلب نماییم.
کم و بیش همه ما از بیمه های مختلف، قسمت هایی را می دانیم. برخی را در حد نام شناخته و برخی را اخذ کرده ایم. بیمه های عمر، دارو، دندان، چشم، مسافرتی، ناتوانی جسمی، بیماری های سخت و توریستی از جمله مواردی است که به گوش شما آشناست.
 امیدواریم  بتوانیم به مرور اهمیت هر یک از بیمه ها را به درستی منتقل نموده و همراه شما آینده ای توام با آرامش برای خود و خانواده مان ترسیم نماییم.
***

من سالمندم مرا همینگونه که هستم دوست بدار



آغازگر مقاله امروز ما جمله زیبای اسکینر، روان شناس معروف است که می گوید: «سالخوردگی تا حدی شبیه سرزمین دیگر است. اگر پیش از سفر به این سرزمین خود را آماده کرده باشید، در آنجا به شما خوش تر خواهد گذشت.
 اول اکتبر، روز جهانی سالمنداان است. سالمندی که در او می توان همزمان نمای دو انسان را دید، فردی آرام و صبور که با ملایمت به موضوعات نگاه کرده و با خردمندی که حاصل تجارب اوست خودنمایی می کند و در سوی دیگر چهره ای که غبار خستگی های زمان را به همراه داشته و برخی از بیماری ها به همراه ناتوانی های جسمی گاه آزرده اش می کند و مجموع این دوحالت که در یک فرد دیده می شود می خواهد دوره جدید زندگی اش را بدون نگرانی سپری نماید، حال آنکه این مقطع از زندگی چیزی بسیار متفاوت از دوره سالمندی است که از پدربزرگ و مادربزرگش به یاد دارد. در ذهن اغلب ما نگهداری و مراقبت از آنها توسط پدران و مادرانمان امری بسیار عادی و وظیفه ای متداول بود حال آنکه جامعه امروز بسیار تغییر کرده و ترکیب جدید امروزی به جهت بحران های معاصر و آسیب هایی که بارها آن را تهدید کرده، تعریف دیگری یافته است.  در حال حاضردر جامعه ما خانه های سالمندان رواج یافته که نشانه ناتوانی فرزند امروز در ادامه  دادن سنت زیبای قدیمی است. دیگر بدون تعارف باید گفت همه جوانها گرفتارتر از آن هستند که حتی به سلامت خودشان توجهی نشان دهند، بنابراین با نگاهی گذرا به اوضاع کنونی هر یک از ما باید از زیر سنین سالمندی به فکر شرایط زندگی در آن دوران باشیم.

تا مرز سالمندی چقدر فاصله مانده؟



اگر شما خواننده این مطلب، جوان هستید، حس می کنید تا دوران سالمندی چقدر راه مانده؟ برای اکثر جوانان، چنین روزی بسیار دور و گاه غیر قابل تصور است. به طور معمول تا زمانی که به راحتی برمی خیزیم، توان کارهای روزانه را داشته و سلامتیم نمی توانیم به دورانی جز این بیندیشیم و متاسفانه این روزها مثل خواب خوش به سرعت گذراست. این تاسف برای رسیدن به سنین سالمندی نیست چرا که این دوران از زندگی، شیرینی های خاص خودش را دارد نکته تاسف آور، بی توجهی ما به شرایط زندگی از نظر مالی، قبل از رسیدن به چنین سالهای زیبایی است.

۱۳۹۱ شهریور ۳۱, جمعه

با قلب خود مهربان باشیم



آخرین یکشنبه ماه سپتامبر، هر ساله "روز جهانی قلب" نام دارد. در حقیقت تفاوتی ندارد که من و شما شاعرانه مسلک، قلب را مرکز احساسات بدانیم و یا به آن به چشم یک تلمبه گوشتی نگاه کنیم. چرا که در نگاه مشترک همه ما، زندگی در این اسم نهفته است. به شعارهای گوناگون روز جهانی قلب در سالهای اخیر نگاهی می اندازم. شعارهایی چون" آیا عوامل خطر بیماری های قلبی خود را می شناسید؟" ، "چقدر قلب خود را سالم و جوان نگه داشته اید و یا 2 سال متوالی:" سلامت قلب در محیط کار". به نظر می رسد چنین جملاتی مایلند مردم را تشویق کنند تا به عادات خوبی که منجر به زندگی طولانی تر و قلب سالمتر می شود فکر کنند.

یک جهان، یک خانه، یک قلب

آخرین یكشنبه ماه سپتامبر میلادی، هر ساله "روز جهانی قلب" نام دارد قلبی که منشا زندگی و تپش های آن گرامی است.
بیماری های قلبی- عروقی یكی از بیماری‌های شایع در تمام دنیاست و سالانه 17/2 میلیون نفر را به كام مرگ می‌‌كشاند كه 7/2 میلیون نفر به علت بیماری ایسمیك قلبی ( بیماری ناشی از کاهش خونرسانی به عضله قلب) و 5/5 میلیون نفر به علت حوادث عروق مغزی و 3/3 میلیون نفر به دلیل فشار خون بالا فوت می‌كنند. در كشور ایران نیز 38 درصد مرگ‌ها و 23 درصد از ناتوانی‌ها به علت همین بیماری‌هاست. این بیماری اولین علت مرگ و میر در كشور‌های پیشرفته است و در كشورهای در حال توسعه به سرعت رو به گسترش است.

آیا در طول روز به قلبتان فکر کرده اید؟

آیا هیچ وقت فکر کرده اید عضوی در بدنتان وجود دارد که در یک روز بطور متوسط 100 هزار بار ضربه می زند و فقط حدود 500 گرم است؟ عضوی که به طور معمول کار خود را به آرامی انجام می دهد، آنقدر آرام که فراموشش می کنیم و گاه یک از صدهزار مرتبه نیز در روز به آن نمی اندیشیم.
زمانهای زیادی قلب ما با حرکات غیرعادی اش به ما هشدار داده، زمانی که هیجان، نگرانی، ترس، عصبانیت و عشق، آن را به تپشی غیر معمول می کشد، به ما با زبان بی زبانی می گوید که اتفاقی در وجودمان رخ داده. ولی سوالی که شاید هرگز بخصوص د رچنین زمانهایی از خود نپرسیده ایم این است که چقدر از این عضوی که بین 60 تا 100 مرتبه در دقیقه می تپد حفاظت کرده ایم؟!

۱۳۹۱ شهریور ۲۳, پنجشنبه

روزی برای فراموش شدگان



خیلی از ما بارها با فراموش کردن مطلبی گفته ایم " وای آلزایمر گرفته ام" و بعد از کنار آن به سادگی گذشته ایم. فردا 21 سپتامبر را " روز جهانی آلزایمر" نامگذاری کرده اند تا افراد فراموشکار را فراموش نکرده و بدانیم درهر 4 ثانیه یک نفر در جهان به آلزایمر مبتلا می شود. پزشکان می گویند در ابتدا همه چیز با فراموشی های ساده شروع می شود، مانند فراموش کردن اسم ها و بتدریج، شخص راه بازگشت به خانه را از یاد برده و اعضای خانواده را نمی شناسد. نگاهی به آمار می گوید که این بیماری گرچه افراد بالای 65 سال را تحت تاثیر قرار می دهد اما افرادی هم در 40 و یا 50 سالگی گرفتار آن شده اند و نکته دیگر اینکه به طور متوسط زنان 5 تا 6 درصد بیش از مردان در معرض ابتلا به این بیماری هستند. اما بیماری حدود ۲۰ سال قبل از ظهور علائم آغاز شده است، یعنی شاید همین زمانی که ما خود را سالم تصور می کنیم.
محققان انگلیسی در مطالعه‌ای جدید كشف كرده‌اند در افراد چاق احتمال ابتلا به آلزایمر نسبت به دیگران بیشتر است. انجمن آلزایمر انگلستان پیش‌بینی می‌كند كه در طول ۵۰ سال آینده، ۵/۲ میلیون نفر در این كشور در اثر چاقی به آلزایمر مبتلا خواهند شد.

شاید روزی تو را نشناسم



روزهای زندگی پر از خاطره است. خاطره هایی که با خطوطی معوج و رنگین در ذهن ما گاه ماندگار و گاه در اعماقش بایگانی می شوند. هر روز که از خواب بر می خیزیم کارهایی که باید انجام دهیم مرور می کنیم، فرزندانمان را با اسم صدا زده، شاید هم آنها را بوسیده و از خانه خارج می شویم. در محل کار نیز همکارانمان بخشی از دوستانمان را تشکیل داده و در قسمتی از خاطراتمان سهیم هستند.  این تصویری از یک روز عادی بسیاری از ماست. روزی که برایمان شاید دلچسب، خاطره آور و یا استثنایی نباشد اما در حقیقت همین روز یکنواخت و گاه خسته کننده می تواند یکی از زیباترین زمانهای زندگی ما باشد و هنگامی معلوم خواهد شد که اسم ها را به اشتباه صدا زده و یا آدرس ها را فراموش کنیم.! فردا روز جهانی آلزایمر است، روزی برای به یاد آوردن کسانی که همه را فراموش کرده اند. روزی که بد نیست به بهانه اش از خود بپرسیم اگر روزی دچار حواس پرتی و یا فراموشی شویم چه خواهد شد؟ چه کسی از ما نگهداری خواهد کرد؟ فرزندمان؟ آیا او خواهد توانست ما را همراه خود به سر کار ببرد؟ پرستار؟ آیا توان پرداخت هزینه های وی را داریم؟

شاید روزی بدون اراده، یکدیگر را فراموش کنیم

فراموشی شکل های گوناگونی دارد. گاهی به میل خود، کسی یا چیزی را از ذهنمان پاک می کنیم و گاه زمان، وسیله ای می شود برای از یاد بردن خاطراتی که روزی بسیار ارزشمند بوده اند. در اغلب موارد از اینکه گذشته مان را از یاد برده ایم گاه خود را سرزنش می کنیم و گاه یادآوری برخی از آنها نشاط آور ویا دردناک به نظر می رسد. اما آیا فکر کرده ایم که شاید روزی نه به میل خود که به اجبار، نزدیکانمان را فراموش کنیم؟ ندانیم کجا هستیم و در خیابان مسیر بازگشت خود را گم کنیم؟ فردا روز به خاطر آوردن کسانی است که دچار چنین اتفاقی شده اند، فردا 21 سپتامبر، روز جهانی آلزایمر است. چیزی بیش از یک فراموشی ساده!
سالمندان عادی ممكن است نام افرادی را كه تازه دیده اند فراموش كنند، پیام های تلفنی را به موقع نرسانند، فراموش كنند داروهای خود را به موقع بخورند و یادشان نیاید وسایل شخصی خود را كجا گذاشته اند كه معمولا مدتی بعد چیزی را كه فراموش كرده بودند به یاد می آورند. اما در بیماری آلزایمر، افت حافظه روز به روز بیشتر شده و سایر قوای شناختی نظیر، تكلم ، تمركز، تصمیم گیری ، قضاوت، درك فضایی نیز دچار اختلال شده و به پایین رفتن كاركرد فرد در زمینه های شغلی، خانوادگی و اجتماعی منجر می شود.

۱۳۹۱ شهریور ۱۶, پنجشنبه

هزینه های دوران بیماری را شوخی نگیریم

با اینکه سالهاست از بیمه می نویسیم اما مانند روز نخست فکر می کنیم که فراخوان بیمه هرگز تکراری نشده و چاره ای ندارد جز اینکه فریاد بزند من ارائه دهنده آرامشی برای فردا هستم و این گوشزد آنقدر ادامه خواهد داشت تا روزی هرشخص در گوشه ای از خانه اش، چنین قرارداد مهمی را حفظ کرده و به باور انجام دوراندیشی هایش رسیده باشد.
زندگی امروزی برای همه از هر طبقه اجتماعی و دانش، بسیار شتابزده می نماید. بسیاری از ما فرصت حتی مرور گذشته و برنامه ریزی بر اساس تجربه هایمان را نداریم. گرچه امروز به ظاهر هوشمندانه و متمدن تر به نظر می رسیم اما بسیاری از ما معنای واقعی زندگی را گم کرده و آنقدر پیش می رویم تا نقاط باخت و اشتباهات تکراری مان را بیشتر و وسیع تر در خاطراتمان حک کنیم. توجه امروز شما را به آماری جلب می کنیم که شاید به صورت جداگانه و پراکنده شنیده و یا خوانده باشید، اما شاید ابعاد بزرگ آن بتواند امروز که سلامت هستید شما را به فکر چاره و مقابله وادارد.

کلید حفظ خانه تان در دست کیست؟



خرید خانه یکی از آینده نگری هایی است که اغلب کسانی که توانایی آن را داشته باشند، در هر نقطه ای از جهان، انجام می دهند. طبعا با توجه به تغییر مکانی و عدم آشنایی کامل خریداران به روند پرداخت مورگیج و بیمه آن در کانادا، برآن شدیم تا توجه شما را به نکته کلیدی که می تواند آینده هر صاحب خانه ای را تغییر دهد جلب نماییم.
زمانی که منزلی را خریداری می کنیم معمولا بیمه وام مسکن هم اخذ می کنیم. در این حالت ظاهرا همه چیز به خوبی پیش می رود و ما با خیال آسوده فکر می کنیم بیمه ای مناسب از بانک دریافت کرده ایم. نکته ای که احتمالا به آن واقف نیستیم این است که اولا به موازات پرداخت وام، میزان پوشش نیز کاهش می یابد، اما حق بیمه پرداختی ثابت می ماند. دیگر این که پوشش بیمه با تسویه وام پایان می یابد. از همه مهمتر این که بیمه با واگذاری ملک و یا حتی تغییر وام دهنده باطل می شود. به عبارت ساده تر، تمام پول هایی که تا آن زمان پرداخته ایم از دست رفته. نکته اساسی دیگری که تا آخرین لحظه پنهان می ماند این است که دراکثر قریب اتفاق موارد ما از لحظه اول از نظر این بیمه هیچ کنترل وضعیت سلامتی نمی شویم، اما اگر روز Claim پیش بیاید تازه در آن زمان بانک و یا موسسه مالی( طرف قرارداد) وضعیت ما را در زمان احذ بیمه بررسی می کند و شاید مایی که فکر کرده ایم همه چیز مرتب است، پس از سالها پرداخت متوجه شویم شرایط دریافت پوشش بیمه را نداریم.

نقش زیبای پرستار بر قامت بیمه

بستن کوله بار هجرت بسیاری از ما با تعمقی دقیق، همراه نبوده. برخی به ناچار، در کوتاهترین زمان ممکنه از وطن گریخته و برخی به دلایل رسیدن به موقعیت های بهترشغلی و تحصیلی و داشتن رفاه بیشتر، ادامه زندگی را در مکانی خارج از وطن، انتخاب کردند. تقریبا 85 درصد از مهاجران معتقدند از مقصد، چیزی نمی دانسته و به امید ترقی، جابجا شده اند.
اگر از مسائل روحی و کاری مهاجران، صرف نظر کنیم به جایی می رسیم به نام امنیت آینده که آن هم در پیچ و خم مشغله های کاری فراموش می شود. مهاجران، آنقدر از داشتن کار خوشحالند که بسیاری از آنان به از دست دادن شغلشان هرگز جدی فکر نمی کنند. امروزه در41 کشور، بیش از یک پنجم جمعیت از مهاجران خارجی تشکیل شده‌است و می توان گفت جمعیت دنیا در حال مخلوط شدن است و به سویی خواهد رفت که شاید افراد در آینده برای معرفی خاندان خود به کشورها و ملیت های گوناگون اشاره کنند. اگر در دایره ای وسیع تر، مهاجرت را برانداز کنیم، به نقاط خالی بسیاری بر می خوریم. نقاطی که به آنها آشنایی نداریم. نقاطی که در ادامه زندگی صحیح ما نقش پررنگی داشته اما مورد بی توجهی و یا بی اطلاعی قرار گرفته است. همه ما در این جدل تفاوت فرهنگی و مکانی باید شرایط مالی خود را در زمان های مختلف، بسنجیم. آیا در کشوری که بسیاری از ما از خانواده و طبعا شرایط حمایتی آنها دوریم برای روزهای بیماری چه تدبیری اندیشیده ایم؟ آیا فکر می کنیم ما اصلا بیمار نمی شویم؟ آیا گمان می کنیم هنوز پیر نشده ایم و بیماری با کهولت سن، مرتبط است؟ آیا به دلیل داشتن بیمه اهیپ، همه چیز را رایگان می پنداریم؟آیا اینجا همه بیماران به دلیل امکانات بهداشتی مناسب، به سرعت به  سلامتی می رسند؟ و...