۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

تا عشق هست، زندگی هست

 
نوشته ای از یک خواننده:
 باز هم سالی گذشت، حدودا یک سال از زمانی که با خواهرم می خندیدم گذشته. سالی که هنوز باور نداشتنش را ندارم. هنوز یکشنبه ها ، انتظار شنیدن صدای مهربانش، تمام روزم را به تلخی می برد. بارها می گویم به من زنگ بزن و او نمی شنود. صبح های زیادی گمان می کنم در صندوق پست، نامه ای از او دارم و از او دیگر نشانی نیست. عکس زیبای او کنار میزم می گوید که او بسیار جوان است. جوانتر از آنکه او را دیگر نتوانم در آغوش بگیرم. کسی می گوید او پرواز کرده، دیگری می گوید به راهی رفته که همگان می روند و من اما می گویم او همینجاست.
خواهرم زن زیبا و جوانی بود که برای سلامتی اش حدی متصور نبودم. دونده خوبی بود و هرگز سیگار نمی کشید. آنچه در قامت کلمه راحتی می گنجد بر او برازنده بود و اگر قرار بود به روزهای آتی نگاه کند، از زاویه چگونگی پیشرفت، آن را بررسی می کرد. اغلب تا دیر وقت در آزمایشگاه دنبال راهکارهایی می گشت که بتواند مقاومت سلولهای سالم که خواه ناخواه در معرض شیمی درمانی قرار می گیرند را بالا برد.  زمانی که فهمید سرطان ریه دارد برای دیدن طلوع آفتاب، برای لمس کردن فرزندش و برای وداع با هر چه عاشقش بود فقط چند ماه وقت داشت...

امروز او رفته و جای پای خاطرات او در لحظه های تلخ و شیرین زندگی مرا همراهی می کند. شاید از نوشته من احساس کردید من، سرطان را خطی متقاطع با مرگ قلمداد کردم. اما من در جایگاه کسی که به قدر کافی از دست داده ام می خواهم از زندگی بنویسم.
در زمانی زندگی می کنیم که کمک همگانی برای بیماران سرطانی را می طلبد. بسیاری از کسانی که در این راه دست یاری دراز می کنند در اطرافشان این بیماری را دیده و از اهمیت کمک به آن آگاهند. آمار و ارقام، سنگدلانه به ما می گوید که رشد انواع این بیماری هر روز رو به فزون است و بشر تلاش می کند تا با توسعه بخشیدن به دانش، راههای درمان آن را بیابد.  
شنیدن حوادث زندگی هر شخص، برای ما شاید عجیب و یا غم انگیز باشد. دیگر آنقدر درگیری ها زیاد شده که کسی توان بیان آنچه بر او می گذرد را ندارد. اغلب فقط کار می کنیم و مشکلاتمان را در صندوقچه کوچک قلبمان ، برای خود حفظ می کنیم. بیماری های سخت و یا از دست دادن عزیزانمان، تجربه ای است که کم و بیش هر یک به آن برخورد کرده و یا پیش رو داریم.
 این حاصل زندگی در عصری است که دوندگان آن بی شمارند. همین تلاش خسته کننده ما سبب شده کمتر دوست داشته باشیم، کمتر توجه کنیم، بی حوصله تر شویم و سنگین تر گام برداریم. می خواهیم سلامت باشیم اما معتقدیم فرصت بررسی آن را نداریم. از شیوع سر سام آور بیماری های سخت مطلعیم اما زمانی برای برنامه ریزی در این خصوص را نداریم. خواهرم در زندگی همیشه به دنبال راهی برای زندگی سالمتر برای همه بود به حدی که بررسی وضعیت سلامتی خودش را فراموش کرد. دوست دارم خوانندگان عزیز بدانند هیچ کاری مقدم تر از بررسی سالانه سلامتی نیست. به خاطر بسپارید اگر قرار است چیزی را فراموش کنید بهتر است کارتان باشد تا زندگیتان.
من خواهرم را به دلیل همین فراموشی از دست دادم.
پروانه. الف- تورنتو
***
در پایان هر سال، بسیاری از ما به بررسی وضعیت مالی خود می پردازیم. بد نیست در همین آغاز، شرایط خود را برای روبرو شدن با موقعیت های مختلف بررسی کنیم. اینکه اگر فرزندی داریم می توانیم با افتتاح حساب RESP آسودگی هزینه های تحصیلات عالیه او را فراهم کنیم. اگر جوان و سلامت هستیم، با اخذ بیمه های بیماری های سخت، هم از قیمت مناسبی برخوردار شویم و هم از مزیت پس اندازی تا در صورت عدم بیماری بتوانیم آن را دریافت کنیم. اگر کمی سرد و گرم زندگی را چشیده ایم حتما می دانیم که بیمه عمر، چیزی ورای هدیه ها و ابراز علاقه های متداول زندگی است. ما با داشتن این بیمه، آینده کسی یا کسانی که دوستشان داریم تامین می کنیم. در سال جدید شما را دعوت می کنیم تا آِینده خود را با داشتن حساب پس انداز بازنشستگی، بیمه ناتوانی جسمی، بیمه عمر، بیماری های سخت و صندوق پس انداز تحصیلی مرور کنید. اگر مایل به همراهی ما برای ترسیم آنچه بدست خواهید آورد هستید با ما تماس بگیرید.