۱۳۹۱ شهریور ۲, پنجشنبه

بیمه عمر و ارتباط آن با آینده عزیزانمان



کودک که بودیم صاف تر و بی غل و غش می خندیدیم. اما عبور زمان از هر یک از ما بسته به روند زندگی و نوع تربیتمان انسانهای متفاوتی ساخت  به نحوی که گاه اشتیاق های صادقانه مان با سیاست های رفتاری اجباری تلفیق شده و در مقاطعی دیگر واقعیت خودمان آن نیست که بروز می دهیم.
لحظاتمان به سرعت می گذرد، گویی دیروز بود که سن و سال بزرگترها به نظرمان زیاد می آمد، امروز خودمان در آن سن قرار داریم و دریافته ایم هنوز زندگی را دوست داشته و  بر ریسمان آن  با قدرت چنگ می زنیم و این می تواند به خاطر علایقی باشد که امروز به ما متصلند. حالا دیگر عشق را می شناسیم و اگر فرزندی داریم قسمتی از تپش دلمان برای اوست.
هیچ یک از ما نمی دانیم چه وقت قرار است از دیگران جدا شویم؟ چه زمانی نوبت خالی شدن جای ماست؟ برای نبودن نفس هایمان، برای حس نشدن، برای لمس نکردن خاک و درخت، چه روزی مقدر است؟ زندگی آهنگی دلنواز دارد که از دست هر که می رود برایش می گرییم. در روزهای نخست از کوتاهی زندگی می گوییم و به سرعت در پس کارهای دیگر فراموشمان می شود.

شاید بد نباشد به اطرافمان نگاهی بیندازیم، چه کسانی را دوست داریم؟ به چند نفر متعهدیم؟ بدهی های ما را در صورت عدم حضور فردایمان چه کسی پرداخت خواهد کرد؟ خانه ما در چه مرحله ای است؟ اگر به بانک مقروضیم در صورت نبودمان چه کسی آن را پرداخت می کند؟
در این زمینه با تعدادی از شهروندان به گفتگو نشستیم. آقایی 55 ساله می گفتند هنوز فرصت نداشته اند به این موضوع فکر کنند. خانمی 48 ساله می گفت شوهرش بیمه ای دارد ولی او چون یک زن است به بیمه نیازی ندارد! . دیگری می گفت بیمه ای دارم که فکر می کنم در همین زمینه ها باشد اما راستش را بخواهید نمی دانم چه دارم. آیا وقتی شما از بیمه ای که گرفته اید اطلاع کافی ندارید پس از شما چه کسی می داند و یا می تواند به آن بپردازد؟ اگر شما فرصتی برای تفکر پیرامون آنچه در اطرافتان می گذرد و آنچه قرار است بعد از شما انجام شود نداشته اید چگونه می توانید کلمه عشق را نه برای دیگران که برای خودتان معنا کنید؟ آیا می دانید بیمه عمر، نشانه ای است از عشق شما به اطرافیانتان؟ چقدر می توانید برای آنها آینده ای را تغییر دهید؟ به اندازه یک یا دو دلار در روز؟ آیا می دانید با همین اعداد کوچک می توانید برای کسانی که امروز عاشقانه برایشان تلاش می کنید، آینده ای آسوده به جا بگذارید؟
متاسفانه در دنیای امروز، ارزشمندترین چیزهای زندگی معمولاً دیده نمی شوند و یا لمس نمی گردند، گرچه آن را در دل حس می کنیم. منظور از ارزشمندترین، خانواده است. بیمه عمر گونه ای از ابراز عشق به خانواده بعلاوه توجه به آینده آنهاست. دلیل اخذ بیمه عمر، قراردادن عزیزانمان در وضعیت مناسب مالی پس از خودمان می باشد.  ناگفته نماند که خانمها از اینکه خود صاحب بیمه عمر باشند،  نسبت به آقایان علاقه کمتری نشان می دهند،  بخصوص خانمهای متأهل و در عوض خانمهای مجرد نسبت به آقایان مجرد علاقه بیشتری به داشتن بیمه عمر دارند که شاید علت فوق میزان تعهد آنها در شرایط گوناگون نسبت به خانواده است.
از طرف دیگر از نظر آماری، خانمهای بیوه ( شوهر از دست داده) 45 درصد نسبت به داشتن بیمه توجه نشان می دهند و این میزان، پس از گذشت 2 سال از فوت همسرشان، در خانمهای بیوه به 47 درصد و در آقایان بیوه به 33 درصد تبدیل می شود. آنچه مسلم است اینکه پس از فوت همسر، هزینه هایی همچون وام مسکن، وام، هزینه های تدفین و به خاک سپاری، مالیات های عقب افتاده، هزینه های تحصیلی فرزندان و... باقی می ماند که بیمه عمر می تواند آنها را پوشش دهد. شاید بهتر باشد اینگونه عنوان کنیم که بیمه عمر، وضعیت یک خانواده را از نظر مالی در شرایط با ثباتی قرار میدهد.  اگر بیمه عمر ندارید در نظر داشته باشید که میزان طول عمر به دلایل گوناگون متفاوت است و هیچ یک از ما از فردا خبری نداریم.  تمام زندگی سرشار از زیبایی است. این ما هستیم که باید توانایی دیدن آن را داشته باشیم. این ما هستیم که باید آینده را برای عزیزانمان و خانواده مان روشن و زیبا بسازیم. امروز به آن فکر کنیم. از عشق به بیمه عمر، پیوندی عاقلانه بزنیم.