۱۳۹۱ شهریور ۲, پنجشنبه

چو عضوی بدرد آورد روزگار...

اینکه بخواهیم گله مند روزگار باشیم چاره زندگی امروز نیست. نمی توانیم در روز نیاز، دیگران را بی مهر قلمداد کنیم چرا که با تغییرات شگرف و اجتناب ناپذیری روبرو هستیم که برای سنین پس از جوانی، کمی غیر قابل هضم و گاه دشوار به نظر می رسد. این وضعیت را باید نسل دیروز در برابر نسل امروز بپذیرد. در زمان والدین ما، اگر بزرگی از یک خانواده بیمار می شد، اعضای دیگر با جان و دل آنها را حمایت می کردند. آن زمان " چو عضوی به درد آورد روزگار  دگر عضوها را نماند قرار" هم معنا داشت و هم کار می کرد. اما امروزه بیشتر در زمان مرگ و میر افراد، نوعی همبستگی و همدردی خاص دیده می شود که البته باید گفت ای کاش این احساسات در زمان زندگی و حیات، صورت می گرفت. دردناک است اگر بگوییم امروزه 13 درصد از فرزندان، می توانند والدین را در دوران بیماری، حمایت روحی نمایند. 7 درصد می توانند از نظر مالی تامین کننده خانواده باشند و 47 درصد نمی دانند برای نگهداری از والدینشان چه کنند و خودشان توان این کار را ندارند.
بسیاری از والدین که در تقابل دو نسل قرار گرفته اند در حالتی بین عصبانیت و نگرانی ، دوران ناتوانی جسمی خود را سپری کرده و معتقدند از آنجا که خودشان با گرفتاری و مشکلات فراوان، فرزندانشان را بزرگ کرده اند، بنابراین آنان باید این عمل را در قبال آنان انجام دهند، در حالی که نمی توانند واقعیت نتوانستن آن را از سوی فرزندانشان هضم کنند.

فرزندان امروزی ما بی عاطفه نیستند که گرفتاری های کاری، اجتماع متفاوت و رنگارنگ آنها را به گونه ای متفاوت پرورانده باشد. بسیاری از اوقات، آنان نیز خسته از عدم درک این تفاوت و گیج از خواسته های به نظر عجیب والدین، به دوستانشان پناه می برند. معمولا استقلال‌طلبی فرزندان موجب می‌شود فرد ناتوان كه بیش از هر زمانی به روابط اجتماعی و تهیه هزینه ها نیاز دارد، احساس سرخوردگی نماید.
بیایید با هم مرور کنیم وضعیت کنونی ما چگونه است؟ آیا برای داشتن پرستار و کسی که بتواند کارهای منزلمان را انجام دهد پول کافی داریم؟ در زمانی که 62 درصد کانادایی ها در زمانی که بازنشسته می شوند با بدهکاری هستند آیا ما نیز مانند اغلب آنان، با نرخ های پایین بهره، خانه خریده و یا کردیت کارت هایمان را مصرف کرده و سالها با بهره بالا در معرض مشکل جدی قرار گرفته ایم؟ آیا در چنین شرایطی می توانیم تصور کنیم که اگر قادر به کار کردن نباشیم چگونه هزینه های روزمره خود و تعهداتمان را پرداخت خواهیم کرد؟
 آیا با توجه به حوادث پیش بینی نشده و یا بیماری های ناگهانی، فکری برای روزهای رویارویی با آن کرده ایم؟
 Long Term Care  به معنای مراقبت های کوتاه مدت و همچنین طولانی مدت حتی تا آخر عمر برای افراد ناتوان جسمی و از کار افتاده و همچنین اختلالات ذهنی می باشد. لازم به ذکر است این بیمه برای تمام سنین استفاده می شود. چرا که تصادف، بیماری و کهولت سن موجب آن می شودکه قادر به انجام کارهای روزانه به تنهایی نباشیم. بد نیست فکر کنیم ما به عنوان جامعه ای که بنا بر ضرورت های  اجتماعی ، از میزبانی و پرستاری رایگان تا حدود زیادی محرومیم ، باید در مورد آینده خود و اطرافیانمان سنجیده تر پیش بینی کنیم.  قرار نیست بیمه بگوید که می تواند جلوی بیماری را بگیرد، اما بیمه ناتوانی جسمی، به قطع می گوید که می تواند در زمان نیاز آنقدر شما را حمایت کند که بتوانید پرستاری حاذق در روزهای بیماری داشته و از عهده تعهدات مالی تان نیز به راحتی  برآیید.
از مزایای این بیمه می توان گفت:
*  در بیمه (LTC) ناتوانی جسمی و از کار افتادگی می توان ازحداقل 1000 دلار و حداکثر 8500 دلار پوشش بیمه برخوردار شد.
* در صورت واجد شرایط بودن و پذیرفتن از طرف شرکت بیمه جهت تقاضای همزمان زن و شوهر (Spousal)، می توان از تخفیف 10 درصد، برای هر نفر برخوردار شد.
* حق انتخاب برگشت پول در بیمه  دارید. (بطور مثال برگشت حق بیمه های پرداختی (Premium) در زمان مرگ).
* در صورت فوت، مبالغ پرداختی حق بیمه (Premium) به صاحب بیمه نامه (وارث) از قبل مشخص شده پس از کسر و تفاضل حق و حقوق پرداختی در طول دوره بیمه نامه، مبلغ مذکور به وارث پرداخت می شود.
*  یکی دیگر از هزینه هایی که هیچگاه نمی توان فراموش کرد هزینه دارو است. در این خصوص پیش بینی چیزی حدود 000/10 دلار به بالا در سال می شود. که با توجه به نوع و مریضی و شدت و احیاناً داروهای خاص این ارقام به مراتب بالاتر می رود.