۱۳۹۱ شهریور ۲, پنجشنبه

بازی های روزگار

بعضی وقتها احساسات، اجازه تصمیم گیری درست را از ما می گیرد. تصمیمی که می تواند سرنوشت خیلی ها را عوض کند. سرنوشت یک خانواده و حتی یک فامیل را.
داستانی که برایتان بازگو می کنم، داستان زندگی ماست که انتشار آن می تواند مردم ما را هوشیارتر کند و شاید من بتوانم با بیان ماجرای واقعی و غم انگیزمان، سهمی در خوشبختی دیگران داشته باشم.
خانواده ای بودیم متشکل از 5 خواهر و یک برادر، طبیعتا این برادر برای تمام افراد بسیار عزیز بود. پسری که بعد از 5 دختر به دنیا آمده بود و از لحاظ ادب، رفتار، شخصیت و ... نمونه بود. می توان گفت او، پسری بود که هر پدر و مادری آرزوی داشتنش را داشتند. زمانی که پدرم درگذشت، برادرم 18 ساله بود. او از همان زمان عهده دار مادر و یک خواهر ازدواج نکرده ما شد و به خوبی به همه نشان داد که می تواند بدون کاستی خانواده را حمایت و حفاظت کند. پس از فوت پدر، هر 5 خواهر به اتفاق به محضر رفته و تمام دارایی پدر را به نام مادر کردیم تا هم سبب شادی روح پدر شده و هم مادر را به آینده امیدوار کرده و به این وسیله تشکری از زحمات وی نیز کرده باشیم.

 غافل از اینکه مادر، پس از مدت کوتاهی تمام این اموال را به یک دانه پسرش بخشید و در پاسخ به اعتراض ما گفت که از پسرم مطمئن هستم. البته ما نیز نگرانی از برادرمان نداشته و می دانستیم او تا آخر عمر از مادرمان نگهداری می کند، اما نگرانی ما فقط از آینده ای بود که درآن، مبادا برادرمان ورشکسته شده و یا به کشوری دیگر مهاجرت کند و ...
ما تنها یک مورد را به هیچ عنوان فکر نکرده بودیم. اینکه برادرم پس از یک هفته کلیه درد و عفونت شدید در بدنش و بالطبع قلبش،  از دنیا برود. پس از گذشت هفته ها متوجه شدیم برادرم به دلایل شغلی، تمام دارایی اش را به نام همسرش کرده، بدون اینکه ریالی برای مادرم باقی گذاشته باشد و صد البته هرگز فکر هم نمی کرد که بمیرد و مادرش را تنها بگذارد. مادر پس از آن غم سنگین، در حالی که تمام زندگی و دارایی اش را که ریال به ریال به همراهی پدرم جمع کرده بود از دست داده بود، به قول خودش آواره خانه داماد شد و پس از 8 ماه درگذشت.
بله اگر پدر یا مادر من فقط یک بیمه بازنشستگی کوچک داشتند. شاید مادر، یک غم را بدوش می کشید و نگران مشکلات مالی و بقیه اعضای خانواده نبود.
***
اتفاق، ماحصل رویدادی است که برای آن زمانی نمی توان متصور شد. همه ما در هر سنی و با هر وضعیت سلامتی، نمی توانیم از رویدادهای فردایمان بگریزیم و یا نویسنده داستان دلخواه زندگیمان باشیم. داستان بالا، برای بسیاری از ما باز پخش شنیده ها و یا تجربه کرده هاست. شاید امروز وقت آن رسیده که آینده خود را با درایت بیشتری بررسی کنیم. شاید زمان آن رسیده که امروز را به فردا موکول نکنیم و شاید امروز روزی است که با توجه به رشد بیماری ها و افزایش انواع معضلات روحی و جسمی و عدم ثبات شغلی، باید به آینده خانواده مان توجه بیشتری داشته باشیم. بیمه می تواند پلی از اطمینان بین امروز شما با لحظه بعد، برقرار سازد. برای اخذ این زنجیر استوار ، امروز با ما تماس بگیرید.